کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رقیب از کوی آن دهقان پسر رفت
    بیا ساقی، که مرک از ده بدر رفت
    بده جام می صافی که از دل
    غبار غم بصد خون جگر رفت
    زرشک حال خورشید از شفق پرس
    که در خون جگر روزش بسر رفت
    شب هجرم ندارد صبح گویا
    چراغ صبح بر باد سحر رفت
    مگو ای عاشق از کشتن حذر کن
    چو عاشق شد کسی کار از حذر رفت
    چراغ دیده ام گردید بی نور
    دمی کان نور چشمم از نظر رفت
    به دستاویز سر میخواست اهلی
    که در کویش رود سر پیشتر رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha