کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخت که پیر و جوان را بیک نظر سوزد
    چه آتش است ندانم که خشک و تر سوزد
    حدیث ناله من کآتشی جگر سوزست
    ترا بگوش نگیرد مرا جگر سوزد
    بوصل اگر قدری مرهم دلم کردی
    بداغ هجر تو جانم صد آنقدر سوزد
    دلا چو سوختی از غم دگر چه می ترسی
    ز هستی تو چه باقی است تا دگر نسوزد
    دوای داغ دلم صبر شد چه چاره کنم
    که مرهم دلم از داغ بیشتر سوزد
    ببال خود که تواند پرید؟ سوی تو شمع
    که اول آتش شوق تو بال و پر سوزد
    سخن درست بگویم، ستم بود اهلی
    که طوطیی چو من از حسرت شکر سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha