به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۶۱۵: کس چون غم زلیخا یوسف ندیده داند؟

2090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کس چون غم زلیخا یوسف ندیده داند؟
دست بریده حالش دست بریده داند
خسرو ندیده حرمان کی ذوق وصل یابد
قدر بلان شیرین تلخی چشیده داند
کی مرهم وصالی بخشد به سینه ریشان
مستی که چاک سینه جیب دریده داند
نا آشنای من کو نا دیده کرد دیده
گر بشنود فغانم هم ناشنیده داند
گستاخ پا نهادن نتوان بخاک کویت
کاین خاک راه اهلی نور دو دیده داند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۴: هر گرد بلایی که خدا خواسته باشد 2شمارهٔ ۶۱۵: کس چون غم زلیخا یوسف ندیده داند؟3شمارهٔ ۶۱۶: مرا ز هجر بهشتی رخی بجان دارد 4شمارهٔ ۶۱۷: گرچه با روی نکو خوی نکو می باید 5شمارهٔ ۶۱۸: جان به فکر جهان نمی ارزد 6شمارهٔ ۶۱۹: از تماشای تو کس منع دل ما نکند 7شمارهٔ ۶۲۰: گر صد هزار رنج و تعب باغبان برد 8شمارهٔ ۶۲۱: بی تو چو شمع کرده ام گریه و خنده ...9شمارهٔ ۶۲۲: جام وصلت بکف کج نظران نتوان دید 10شمارهٔ ۶۲۳: جز در حرم کوی تو دل خانه نگیرد 11شمارهٔ ۶۲۴: دو دیده در ره آن مه که کی سواره د ...12شمارهٔ ۶۲۵: مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد 13شمارهٔ ۶۲۶: حدیث ما و تو هر بوالهوس نمیداند 14شمارهٔ ۶۲۷: هر کس که طاق ابروی او سجده گه کند 15شمارهٔ ۶۲۸: حسن کس از دلم آن شکل و شمایل نبرد 16شمارهٔ ۶۲۹: بر شمع فلک حسنت آن لحظه که ناز آر ...17شمارهٔ ۶۳۰: گرچه اشک من خبر از بیگناهی میدهد 18شمارهٔ ۶۳۱: در ره دوست که باشد؟ که جفایی نکشد 19شمارهٔ ۶۳۲: مرا دردی است کز درمان کس تسکین نخ ...20شمارهٔ ۶۳۳: گر کشد گاهی عنان از ناز و میل ما ...21شمارهٔ ۶۳۴: به هر ناجنس چون طوطی دل ما کی سخن ...22شمارهٔ ۶۳۵: لبت از روزه چرا خشک چو عناب شود 23شمارهٔ ۶۳۶: با من رقیب دون کسی از همدمی نشد 24شمارهٔ ۶۳۷: ای شاه حسن آنکه ترا تخت و تاج داد 25شمارهٔ ۶۳۸: چون غنچه بیدل تنگیی کسرا لبی خندا ...26شمارهٔ ۶۳۹: گر درد خسته یی را درمان دهی چه با ...27شمارهٔ ۶۴۰: در کوی بتان جز بفقیری نتوان بود 28شمارهٔ ۶۴۱: ز تاب آتش غم سینه چاک خواهم شد 29شمارهٔ ۶۴۲: نسیم باد بهارم بهوش می آرد 30شمارهٔ ۶۴۳: رقیب از رشک من هر لحظه در خارها د ...31شمارهٔ ۶۴۴: سایه کی بر خاک من آن سر و چالاک ا ...32شمارهٔ ۶۴۵: من که بیهوشم از او مست شرابم میکن ...33شمارهٔ ۶۴۶: من مجنون نمی یابم کسی محرم به حال ...34شمارهٔ ۶۴۷: گرچه بر ما روزگار تیره مشکل می رو ...35شمارهٔ ۶۴۸: در خواب گنج وصلت جان خراب ببیند 36شمارهٔ ۶۴۹: تا عشق از آن ما شد بخت از جهان بر ...37شمارهٔ ۶۵۰: صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه س ...38شمارهٔ ۶۵۱: غم و فرح بمن می پرست میگذرد 39شمارهٔ ۶۵۲: کس از فراغ تو عیش و فراغ را چکند 40شمارهٔ ۶۵۳: نیشکر قامت من آنکه دل من دارد 41شمارهٔ ۶۵۴: گویند که با غیری وین گرچه یقین با ...42شمارهٔ ۶۵۵: مرا صد خار از آن نوگل اگر در دل د ...43شمارهٔ ۶۵۶: با همه شاد و ملول از من بیچاره شو ...44شمارهٔ ۶۵۷: هر که مفلس گشت رسوای خلایق میشود 45شمارهٔ ۶۵۸: اگر از غم تو صد جان به یکی نفس بر ...46شمارهٔ ۶۵۹: یک بوسه هرگزم لب سیمین بری نداد 47شمارهٔ ۶۶۰: دوستان چون میرم آن خشت درم بالین ...48شمارهٔ ۶۶۱: لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد 49شمارهٔ ۶۶۲: دلم بریان و تن سوزان و آهم آتشین ...50شمارهٔ ۶۶۳: گرنه ابرو ترش آن غمزه خونریز کند 51شمارهٔ ۶۶۴: گهی که بر منت از مرحمت نظر باشد 52شمارهٔ ۶۶۵: مرا از دوریت تا کی صبوری کار خواه ...53شمارهٔ ۶۶۶: گر دلت آینه صورت مقصود بود 54شمارهٔ ۶۶۷: سوار من که سرخصم خاک راهت باد 55شمارهٔ ۶۶۸: دیده گر جای تو ای چشمه خورشید شود 56شمارهٔ ۶۶۹: از آن در دیده یعقوبش غم یوسف غبار ...57شمارهٔ ۶۷۰: به پیری چو نجوانان تا کیم دل مست ...58شمارهٔ ۶۷۱: چون مرغ بسملم خبر ار ترک سر نشد 59شمارهٔ ۶۷۲: شمع من همنفست گر دگری خواهد بود 60شمارهٔ ۶۷۳: بسکه عاشق چشم تر بر نامه اش ناخوا ...61شمارهٔ ۶۷۴: شوخی که می نخورده دل خلق خون کند 62شمارهٔ ۶۷۵: هر کس که بدان سرو قباپوش نشیند 63شمارهٔ ۶۷۶: ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد 64شمارهٔ ۶۷۷: چو آتشپاره از در درآمد خانه گلشن ...65شمارهٔ ۶۷۸: اگر چه مستی می صد عذاب میآرد 66شمارهٔ ۶۷۹: آن سبز چو رنگش ز می ناب برآید 67شمارهٔ ۶۸۰: دفع غم دور از تو میل باده ام چون ...68شمارهٔ ۶۸۱: میرود از برم دگر، تا ببر که میرود ...69شمارهٔ ۶۸۲: نسیم گل دگران را دماغ تازه کند 70شمارهٔ ۶۸۳: گل بیاد عارضت دل را گشادی میدهد 71شمارهٔ ۶۸۴: دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد 72شمارهٔ ۶۸۵: زبسکه روزم از آن مه ملال می خیزد 73شمارهٔ ۶۸۶: گر آه کشم آن سگ کویم بسر آید 74شمارهٔ ۶۸۷: از خاک رهم عشق بر افلاک برآرد 75شمارهٔ ۶۸۸: آگه از شمع رخش هم عاشقی چون من شو ...76شمارهٔ ۶۸۹: مرا که گبر و مسلمان نظر پرست شناس ...77شمارهٔ ۶۹۰: سحر چو آه من می پرست میخیزد 78شمارهٔ ۶۹۱: سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گ ...79شمارهٔ ۶۹۲: چو بهر قتل غیر آن مه به تیغ آبگون ...80شمارهٔ ۶۹۳: صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود 81شمارهٔ ۶۹۴: رشک رقیب تا کیم ای بیوفا کشد 82شمارهٔ ۶۹۵: هرچند بیخم میکنی، وصلت گرم خرم کن ...83شمارهٔ ۶۹۶: دیده هر که از هوس سوی تو سیمتن بو ...84شمارهٔ ۶۹۷: چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند 85شمارهٔ ۶۹۸: کسی از خار خار جان مجنون کی خبر د ...86شمارهٔ ۶۹۹: چه عیب ار خون بگریم چون مرا رندی ...87شمارهٔ ۷۰۰: ناقه لیلی که سر در کوه و هامون می ...88شمارهٔ ۷۰۱: خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد ...89شمارهٔ ۷۰۲: بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود 90شمارهٔ ۷۰۳: چار دیوار جهان کز غصه دلها خون کن ...91شمارهٔ ۷۰۴: لیلی نبودش این نمک شیرین چنین زیب ...92شمارهٔ ۷۰۵: در لعل لبش چاشنی خنده ببینید 93شمارهٔ ۷۰۶: یار از سر کوچه چو مه برآمد 94شمارهٔ ۷۰۷: از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرد ...95شمارهٔ ۷۰۸: تا تورا آرزوی همنفسی با من شد 96شمارهٔ ۷۰۹: فیروزی بخت همه کس لعل تو بخشید 97شمارهٔ ۷۱۰: نظاره بین که عاشق بیچاره میکند 98شمارهٔ ۷۱۱: هرچند که گفتم غم دل سود ندارد 99شمارهٔ ۷۱۲: فکر وصلت کسش خیال مباد 100شمارهٔ ۷۱۳: صبر کن ای باغبان کاندوه بلبل بگذر ...101شمارهٔ ۷۱۴: ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کن ...102شمارهٔ ۷۱۵: آنکه لعلش دم عیسی به کرامت دارد 103شمارهٔ ۷۱۶: مرا تصور وصلت خیال باطل بود 104شمارهٔ ۷۱۷: مه دو هفته اگر رفت عمر ساقی باد 105شمارهٔ ۷۱۸: هرگز از کوی تو کس دور بشمشیر نشد 106شمارهٔ ۷۱۹: عیسی دم من کز نفسش جان بتن آید 107شمارهٔ ۷۲۰: زنده میسازد لب او خلق و مارا میکش ...108شمارهٔ ۷۲۱: آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کش ...109شمارهٔ ۷۲۲: خوش آنکه دل زغم هجر بر کناری بود 110شمارهٔ ۷۲۳: ساقی ز زهر چشم بمن قهر میکند 111شمارهٔ ۷۲۴: جوش سودای غم دل پایم از جا میبرد 112شمارهٔ ۷۲۵: عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود 113شمارهٔ ۷۲۶: هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند 114شمارهٔ ۷۲۷: شد سگش یار رقیب و جور با خود میکن ...115شمارهٔ ۷۲۸: گرچه از عشق بتان صبر و دل و هوشم ...116شمارهٔ ۷۲۹: هر شمع جمالی که بر افروخته باشد 117شمارهٔ ۷۳۰: گنجی است عشق کز وی صد جان هلاک گر ...118شمارهٔ ۷۳۱: صید یوسف صورتان دل از ره معنی کند 119شمارهٔ ۷۳۲: مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود 120شمارهٔ ۷۳۳: با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد 121شمارهٔ ۷۳۴: بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد 122شمارهٔ ۷۳۵: گرمی کوثر بدان لبهای خندان داده ا ...123شمارهٔ ۷۳۶: بیخود شده بودم چو سخن یار بمن کرد 124شمارهٔ ۷۳۷: مپرس یوسف من کز تو گلرخان چونند 125شمارهٔ ۷۳۸: کی شود سرو من آگه ز دل افکاری چند 126شمارهٔ ۷۳۹: مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند 127شمارهٔ ۷۴۰: عاشقان ره بسر گنج الهی دارند 128شمارهٔ ۷۴۱: وه که این شیرین غزالان بازی ما می ...129شمارهٔ ۷۴۲: گرچه بر فرهاد شیرین جور بی اندازه ...130شمارهٔ ۷۴۳: نتوان بر ساقی سخن از توبه عیان کر ...131شمارهٔ ۷۴۴: چون لاله جهانی بغمت غرقه بخونند 132شمارهٔ ۷۴۵: سرو من تا چو مه از خانه زین گشت ب ...133شمارهٔ ۷۴۶: خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته ا ...134شمارهٔ ۷۴۷: گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند 135شمارهٔ ۷۴۸: صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند 136شمارهٔ ۷۴۹: خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند 137شمارهٔ ۷۵۰: روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند 138شمارهٔ ۷۵۱: مرا بکوی تو شوق از در نیاز آورد 139شمارهٔ ۷۵۲: سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند 140شمارهٔ ۷۵۳: نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاط ...141شمارهٔ ۷۵۴: بکوی دوست که از ما پیام خواهد برد ...142شمارهٔ ۷۵۵: جایی که فلک پیش بتان پشت دوتا کرد 143شمارهٔ ۷۵۶: به مهر او اثرم جز دریغ و درد نمان ...144شمارهٔ ۷۵۷: در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کر ...145شمارهٔ ۷۵۸: رخ تو داغ کهن تازه از ملاحت کرد 146شمارهٔ ۷۵۹: دی که آن کان نمک خنده بر این مجنو ...147شمارهٔ ۷۶۰: عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند 148شمارهٔ ۷۶۱: پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شان ...149شمارهٔ ۷۶۲: ایمرغ آزاد از قفس پر بر دل افکارا ...150شمارهٔ ۷۶۳: یاران همه مست و خبر از خویش ندارن ...151شمارهٔ ۷۶۴: خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند 152شمارهٔ ۷۶۵: یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تاز ...153شمارهٔ ۷۶۶: دی نظر دیده بر آن نعل سم توسن کرد 154شمارهٔ ۷۶۷: هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند 155شمارهٔ ۷۶۸: بر من خسته رقیبان چو گذر می آرند 156شمارهٔ ۷۶۹: داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد 157شمارهٔ ۷۷۰: کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل م ...158شمارهٔ ۷۷۱: گرچه ارباب خرد طایفه یی پرهنرند 159شمارهٔ ۷۷۲: گه بصلحند این بتان گه رسم جنگی می ...160شمارهٔ ۷۷۳: ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود 161شمارهٔ ۷۷۴: دل ز فریب گلرخان بی تو شکیب چون ک ...162شمارهٔ ۷۷۵: خط سبزی که سر از لعل تو برخواهد ک ...163شمارهٔ ۷۷۶: رخ او را دهان شکر افشانی چنین بای ...164شمارهٔ ۷۷۷: جان آفرین که جان همه عالم آفرید 165شمارهٔ ۷۷۸: آن نوجوان ز جور پشیمان نمیشود 166شمارهٔ ۷۷۹: باقد چون نیشکر آن سبز شیرین بنگری ...167شمارهٔ ۷۸۰: لعل او از خون عاشق می بکام خود کش ...168شمارهٔ ۷۸۱: چند آن می لب عاشق مخمور به بیند 169شمارهٔ ۷۸۲: خیال آن لب می جان ناتوان سوزد 170شمارهٔ ۷۸۳: آن سرو اگر از چشم من در چشم دشمن ...171شمارهٔ ۷۸۴: گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندا ...172شمارهٔ ۷۸۵: دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شو ...173شمارهٔ ۷۸۶: گر من از درد تو مردم هرگزت دردی م ...174شمارهٔ ۷۸۷: کیست کو خاک ز بیداد تو بر سر نکند 175شمارهٔ ۷۸۸: بتر ز محنت هجر ای پسر چه خواهد بو ...176شمارهٔ ۷۸۹: شب همچو شمع آتش آهم زبانه زد 177شمارهٔ ۷۹۰: تو یار اگر نشوی بخت یار چون گردد 178شمارهٔ ۷۹۱: بیا که نرگس ساقی بشارتی دارد 179شمارهٔ ۷۹۲: دور از تو دل من به که پیغام فرستد 180شمارهٔ ۷۹۳: حسنت که ذره را مه تابنده میکند 181شمارهٔ ۷۹۴: کم همنفسی پاکدل و راست زبان بود 182شمارهٔ ۷۹۵: خم مویش که در کین من بیمار می پیچ ...183شمارهٔ ۷۹۶: کس به هجر تو یار کس نشود 184شمارهٔ ۷۹۷: خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد 185شمارهٔ ۷۹۸: هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچک ...186شمارهٔ ۷۹۹: تا کام ماه یکشب از دیدنش برآمد 187شمارهٔ ۸۰۰: اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد 188شمارهٔ ۸۰۱: به تاج عشق سر آدمی عزیز بود 189شمارهٔ ۸۰۲: یارم وداع کرد و ز آغوش میرود 190شمارهٔ ۸۰۳: کمال صنع الهی در آن جمال بود 191شمارهٔ ۸۰۴: گر میل تو جان سوزس عشاق نمی بود 192شمارهٔ ۸۰۵: ناخوش آن عمر که دور از رخ آن ماه ...193شمارهٔ ۸۰۶: شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد 194شمارهٔ ۸۰۷: سرم فدای رهی باد کان سوار آید 195شمارهٔ ۸۰۸: عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد 196شمارهٔ ۸۰۹: اجل درآمد و بخت از درم نمیآید 197شمارهٔ ۸۱۰: سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد 198شمارهٔ ۸۱۱: از بتان دل برکنم گویم مسلمان دگر 199شمارهٔ ۸۱۲: بچه مهر و چه وفا با تو نشینم دگر 200شمارهٔ ۸۱۳: چند بود دمبدم چشم تو خونریز تر 201شمارهٔ ۸۱۴: ای بزیبایی و دلجویی ز خوبان خوبتر 202شمارهٔ ۸۱۵: ساقیا مستم لب خود از لب من دور دا ...203شمارهٔ ۸۱۶: شهسوارا، ز من سوخته خرمن مگذر 204شمارهٔ ۸۱۷: توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگ ...205شمارهٔ ۸۱۸: پایه معراج جان خواهی ز دنیا درگذر 206شمارهٔ ۸۱۹: سوز دلم باتو گفت حرف نهانی دگر 207شمارهٔ ۸۲۰: سنبل بگشا بر گل و سروت به خرام آر 208شمارهٔ ۸۲۱: یا مکن قول بتان گوش و بما خرده مگ ...209شمارهٔ ۸۲۲: بازآمدی که شمع دل افروزیم دگر 210شمارهٔ ۸۲۳: ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر 211شمارهٔ ۸۲۴: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار 212شمارهٔ ۸۲۵: هزار شکر که عالم بکام ماست دگر 213شمارهٔ ۸۲۶: بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جا ...214شمارهٔ ۸۲۷: مهرم چو میکشد مکش از شیوه های جور 215شمارهٔ ۸۲۸: ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر 216شمارهٔ ۸۲۹: ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر 217شمارهٔ ۸۳۰: فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگ ...218شمارهٔ ۸۳۱: بسنگی دوستان را یاد میدار 219شمارهٔ ۸۳۲: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر 220شمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گ ...221شمارهٔ ۸۳۴: معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا 222شمارهٔ ۸۳۵: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر 223شمارهٔ ۸۳۶: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدید ...224شمارهٔ ۸۳۷: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر 225شمارهٔ ۸۳۸: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز 226شمارهٔ ۸۳۹: ای باد مکش برقع جانان مرا باز 227شمارهٔ ۸۴۰: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز 228شمارهٔ ۸۴۱: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز 229شمارهٔ ۸۴۲: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز 230شمارهٔ ۸۴۳: هرچند که چون شمع مرا سوخته یی باز 231شمارهٔ ۸۴۴: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز 232شمارهٔ ۸۴۵: ای برق محبت که ره من زده یی باز 233شمارهٔ ۸۴۶: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز 234شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنو ...235شمارهٔ ۸۴۸: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز 236شمارهٔ ۸۴۹: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز 237شمارهٔ ۸۵۰: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز 238شمارهٔ ۸۵۱: در عین عتاب از بر ما میگذری باز 239شمارهٔ ۸۵۲: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز 240شمارهٔ ۸۵۳: ساغر زده و شمع قد افراخته یی باز 241شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 242شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...243شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 244شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 245شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 246شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 247شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 248شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 249شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 250شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 251شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 252شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 253شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...254شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...255شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 256شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...257شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 258شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 259شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 260شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...261شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 262شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...263شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...264شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...265شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 266شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 267شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 268شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...269شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 270شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...271شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...272شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 273شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...274شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 275شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 276شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 277شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 278شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 279شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...280شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 281شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...282شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 283شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 284شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 285شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...286شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 287شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 288شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...289شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...290شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...291شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 292شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 293شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 294شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...295شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...296شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...297شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 298شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 299شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...300شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 301شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 302شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 303شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 304شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...305شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 306شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 307شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 308شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 309شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 310شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 311شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 312شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...313شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...314شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...315شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 316شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 317شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 318شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...319شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 320شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...321شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 322شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...323شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...324شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 325شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...326شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 327شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 328شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 329شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 330شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 331شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 332شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 333شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 334شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 335شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 336شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 337شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 338شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...339شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...340شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 341شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 342شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 343شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 344شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 345شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 346شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 347شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 348شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 349شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 350شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...351شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 352شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 353شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...354شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 355شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 356شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 357شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 358شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 359شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 360شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 361شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 362شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 363شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟364شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...365شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 366شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...367شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 368شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 369شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 370شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...371شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 372شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 373شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 374شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...375شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 376شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 377شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 378شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...379شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...380شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...381شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...382شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 383شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 384شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...385شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 386شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 387شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 388شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 389شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 390شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 391شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 392شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...393شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...394شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...395شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...396شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 397شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 398شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...399شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...400شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 401شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 402شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 403شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 404شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 405شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 406شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...407شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...408شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 409شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 410شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...411شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 412شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...413شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...414شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...415شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 416شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 417شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 418شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 419شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...420شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 421شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 422شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 423شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...424شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...425شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...426شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 427شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 428شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...429شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...430شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...431شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...432شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 433شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...434شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 435شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 436شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...437شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...438شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...439شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...440شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 441شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...442شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 443شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 444شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 445شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 446شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...447شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...448شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 449شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...450شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...451شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 452شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...453شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...454شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 455شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...456شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 457شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 458شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...459شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...460شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...461شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...462شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...463شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 464شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 465شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 466شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 467شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 468شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...469شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...470شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 471شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...472شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 473شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 474شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 475شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...476شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 477شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...478شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 479شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 480شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 481شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 482شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...483شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...484شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 485شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...486شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 487شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...488شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...489شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 490شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 491شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...492شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...493شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 494شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 495شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 496شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...497شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 498شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 499شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 500شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...501شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 502شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 503شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 504شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...505شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...506شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 507شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...508شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...509شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 510شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...511شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 512شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 513شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 514شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 515شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...516شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 517شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...518شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...519شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...520شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...521شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 522شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...523شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 524شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...525شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 526شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 527شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 528شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 529شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...530شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...531شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...532شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...533شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...534شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...535شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...536شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 537شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 538شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...539شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 540شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 541شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...542شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...543شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 544شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...545شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...546شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...547شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...548شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 549شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...550شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...551شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 552شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 553شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...554شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 555شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 556شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 557شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...558شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 559شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 560شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...561شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...562شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 563شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 564شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 565شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 566شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...567شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 568شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 569شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...570شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...571شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 572شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...573شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 574شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...575شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 576شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...577شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...578شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 579شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 580شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...581شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...582شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 583شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...584شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 585شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 586شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...587شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...588شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...589شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...590شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 591شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 592شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 593شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...594شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...595شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 596شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...597شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...598شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 599شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...600شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 601شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 602شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...603شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 604شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...605شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 606شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...607شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...608شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 609شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...610شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 611شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...612شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...613شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 614شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 615شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...616شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 617شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...618شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...619شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...620شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 621شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 622شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 623شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 624شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...625شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...626شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 627شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 628شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 629شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...630شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 631شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 632شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 633شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...634شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 635شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 636شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 637شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...638شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...639شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...640شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 641شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 642شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 643شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 644شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 645شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 646شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 647شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...648شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 649شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 650شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 651شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 652شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 653شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 654شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 655شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...656شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 657شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 658شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 659شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...660شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 661شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...662شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...663شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 664شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...665شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...666شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 667شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 668شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 669شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 670شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 671شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 672شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...673شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 674شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 675شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 676شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...677شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 678شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...679شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...680شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...681شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 682شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 683شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 684شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 685شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...686شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 687شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...688شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...689شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...690شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...691شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 692شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 693شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 694شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...695شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 696شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...697شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 698شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 699شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 700شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 701شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 702شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 703شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 704شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...705شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 706شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...707شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 708شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 709شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 710شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 711شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 712شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 713شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...714شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 715شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 716شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...717شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 718شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...719شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 720شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 721شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 722شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...723شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...724شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 725شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 726شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...727شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...728شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 729شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...730شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...731شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...732شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...733شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 734شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 735شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...736شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...737شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 738شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 739شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 740شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 741شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...742شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...743شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...744شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 745شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 746شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...747شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 748شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 749شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...750شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 751شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...752شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...753شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 754شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 755شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 756شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 757شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...758شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 759شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 760شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...761شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...762شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 763شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...764شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 765شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 766شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...767شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...768شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 769شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 770شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 771شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...772شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 773شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 774شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ