کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شمعی که ز سوز دل گرمش خبری هست
    زان است که با عاشق خویشش نظری هست
    ناصح چه ملامت کنی ام روی نکو بین
    جز روی من و روی تو روی دگری هست
    گفتی که کباب از جگرت میکنم امشب
    از چشم بد مست کسی را جگری هست؟
    عقل و دل و دین جمله نثار قدمت شد
    ور کار بجان میرسد آنهم قدری هست
    دارند سری با سر تیغت همه عالم
    تو تیغ برآور که مرا نیز سری هست
    صاحب نظران قدر دو رخسار تو دانند
    بیدیده چه دانست که شمس و قمری هست
    اهلی همه کس عیب تو از عشق کند لیک
    مشنو بجز عشق کسی را هنری هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha