کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شام غم دل خستگانرا بی تو جان بر لب رسد
    تیره گردد روز بیماران چو وقت شب رسد
    از تب غم چون نگریم یا نسوزم همچو شمع
    چون بمغز استخوانم آتش آن تب رسد
    کی به چشم من رسد از خاک پایت سرمه یی
    چشم میدارم که گردی از سم مرکب رسد
    یار مهمانست ساقی بده کاین فرصتی است
    کی دگر در خانه بخت من این کوکب رسد
    من چه کارم با حدیث یوسف زندانی است
    بنده آن سرو آزادم که از مکتب رسد
    زاهدا، می پیش صاحب مشربست آب حیات
    حیف باشد آب حیوان گر به بیمشرب رسد
    ما کجا اهلی و صاف چشمه نوش از کجا
    جرعه جامی مگر زان شوخ شیرین لب رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha