کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرو من برق صفت آمد و چون باد برفت
    سوخت صد خرمن جان و ز همه آزاد برفت
    او که هنگام سفر گفت فرامش نکنم
    خود چنان رفت که نام منش از یاد برفت
    رفت از دیده چراغ و دل من تیره بماند
    بر من سوخته دیدی که چه بیداد برفت
    دید ایدوست که از سنگدلیهای فلک
    جان شیرین بچه شکل از بر فرهاد برفت
    گل برفت از چمن و غلغل عشاق بماند
    بلبل غمزده را قوت فریاد برفت
    آنچه چون غنچه دل تنگ من اندوخت بصبر
    آه کز فرقت آن گل همه بر باد برفت
    اهلی دلشده در فرقت آن سرو بسوخت
    چون گیا کز سر او سایه شمشاد برفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha