کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دید چشمم پای او بر خاک و خاک ره نگشت
    خاک در چشمم چرا خاک ره آن مه نگشت
    تا ندادم جان، طبیب دل نیامد بر سرم
    کس طبیب دردمندان حسبه لله نگشت
    من نه آن مردم که کس از حال خود آگه کنم
    مردم از درد و کسی بر درد من آگه نگشت
    وه که آن سنگین دل کافر نهاد از خشم و ناز
    صد رهم کشت و پشیمان از جفا یک ره نگشت
    شاه حسن آنکس بود کورا بود حسن و وفا
    یوسف از خوبی بملک حسن شاهنشه نگشت
    سبزه آن خط به اهلی چشمه حیوان نمود
    هرکه خضرش رهنمای راه شد گمره نگشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha