کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتشی دردل من شمع رخت درزده است
    که بهر مو زتنم درد دلی سر زده است
    از پریشانیم ایشوخ چه پرسی که فراق
    همچو رلف تو مرا کار بهم بر زده است
    نامه شوق تو هر مرغ که آورده بمن
    پای در خون دلم همچو کبوتر زده است
    نفس باد صبا تا خبری از تو رساند
    هر نفس در دل من آتش دیگر زده است
    یک نفس سایه فکن بر سرم ای فر همای
    کز هوای تو بسی مرغ دلم پر زده است
    زر رخساره اهلی برواج است ز عشق
    خاصه کز مهر و وفا سکه بر آن زر زده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha