کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناخورده می ز نرگس او دل خمار یافت
    تا چیده یک گل از مژه صد زخم خار یافت
    میکرد شمع از آتش دل بی قرار سعی
    بعد از هزار سعی بکشتن قرار یافت
    آنرا چو من رواست که گشت چمن کند
    کز خار و گل مشام دلش بوی یار یافت
    من ذره حقیرم و آن آفتاب حسن
    هرجا نظر فکند چو من صدهزار یافت
    چندان ز مهر او بفلک رفت دود دل
    کایینه جمال بآخر غبار یافت
    با انس آن غزال کنار از جهان گرفت
    مجنون که آرزوی دل اندر کنار یافت
    سرچشمه حیات اگر شد نصیب خضر
    اهلی نمی هم از مژه اشگبار یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha