کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مارا تنی چو صورت دیوار مانده است
    چشم و زبان و دست و دل از کار مانده است
    خواهم که بشکنم قفس تن که دور ازو
    بیهوده مرغ روح گرفتار مانده است
    از دیده یار رفت وزخون خشک شد مژه
    زان گل که بود در نظرم خار مانده است
    از زخم تیر غمزه او زنده نیست کس
    وان هم که زنده است دل افکار مانده است
    در عشق هرکه رشته جان بگسلد ز شوق
    آن خود بدست بسته زنار مانده است
    اهلی اسیر ششدر غم گشت چاره نیست
    بیچاره نامراد بناچار مانده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha