کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رقیب مانع دیدار یار من شده است
    عجب ستاره نحسی دچار من شده است
    برزوگار که این فتنه بود کز خط تو
    بلای جان من و روزگار من شده است
    بخون دیده و دل لعبتی که پروردم
    چرا چو گوهر اشک از کنار من شده است
    کسی که از غم عشق تو عیب من میکرد
    چو دید روی ترا شرمسار من شده است
    بیار باده و بی اختیارم از می کن
    چرا که کار من از اختیار من شده است
    از آن خوشم که چو اهلی، بباد شد خاکم
    که یارش آینه صاف از غبار من شده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha