کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل ز غم تا کی کند فریاد، خاموشی خوش است
    ساقیا جامی بده کز غم فراموشی خوش است
    غیر مستان مدهوش از جهان خوشدل نیند
    عقل عاقل در نمییابد که مدهوشی خوش است
    میرود آن شوخ و عاشق های و هویی میکند
    بخت سلطان خوش که ما را هم بچاووشی خوش است
    تا سیه پوشید از خط عارضش حالی شود
    مردم چشم مرا زان تا سیه پوشی خوش است
    پیش ازین خوش بود آغوش پریرویان مرا
    این زمانم با سگ خوبان هم آغوشی خوش است
    روی همچون گل کجا موی سفید ما کجا
    ساده رویان را بهم بازی و سر گوشی خوش است
    پیر گشتی اهلی، از بزم جوانان دور شو
    در جوانی با جوانان عشق و می نوشی خوش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha