کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است
    گلخنی است کز غمت جامه سیاه کرد است
    دیده اگر به خون کشم هست سزای دیدنش
    سنک که میزنم به دل چه گناه کرده است
    ترسم از آنکه چشم من کج نظرش گمان بری
    بسکه به گوشه نظر در تو نگاه کرده است
    منکر عشق چون شود دیده که از نظاره ات
    چشم تو را بحال خود هردو گواه کرده است
    سروقد تو تا گهی سوی چمن قدم نهد
    نرگس مست عمرها دیده به راه کرده است
    در شب غم به روشنی دانه در به گوش تو
    آنچه کند کجا جوی خرمن ماه کرده است
    اهلی اگر گرفته یی ملت عشق و کنج صبر
    آنچه تو کرده یی همه همت شاه کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha