کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من سری دارم که بر خاک ره از جولان اوست
    هرکه بردارد زخاک ره سر من زان اوست
    او که خواهد در خم چوگان سرماهمچو گوی
    گوییا کاینک سرما و سر میدان اوست
    گر بخون غلطان نشد زان زلف چون چوگان دلم
    این گنه از گو نبود از جانب چوگان اوست
    پیش آهوی حرم صاحبدلان قربان شوند
    من سگ یارم که آهوی حرم قربان اوست
    در هوا هر ذره خاکی مردم چشمی بود
    بسکه چشم عاشقان خاک ره از جولان اوست
    دامن اهلی که چاک از عشق شد چون دوزیش
    تا بدامان قیامت چاک در دامان اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha