کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مصر شرف از حسن ادب یوسف جان یافت
    دولت بعبث جان برادر نتوان یافت
    داریم گمانی که ترا هست دهان لیک
    کس گنج یقین را نتواند بگمان یافت
    آنی که تو داری بصفت راست نیاید
    آن مست می تست که کیفیت آن یافت
    آن زخم جفا خورد شکاریم که از ما
    بی خون جگر کس نتوانست نشان یافت
    دشنام ترا قدر دعا گوی تو داند
    کز تلخی دشنام تو شیرینی جان یافت
    یکدم بوصال تو امانم ندهد هجر
    هرگز نتواند کسی از مرگ امان یافت
    آیینه اسکندر و جام جم اگر هست
    اینست که اهلی ز کف پیر مغان یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha