کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو گر پروانه یی همچون خلیل آتش گلستان است
    که ظاهر آتشست آنشمع و پنهان آب حیوان است
    مرا در وادی محنت، غم مردن کجا باشد
    در این ره زندگی سخت است ورنه مردن آسانست
    کسی کو عیب من کردی چو دید آن تیغ مژگان را
    هزارش رخنه در دل کرد و سخت اکنون در آن جانست
    مخور در ظلمت عالم فریب از چشمه مهرش
    سراب است این که پنداری تو آب خضر رخشانست
    چرا یوسف کند عیب زلیخا، گر درد جیبش
    که دامن گیر او آخر همین چاک گریبانست
    چراغ همت زاهد چو برق اندک ثبات آمد
    درآ در سایه ساقی که او خورشید تابانست
    بسیل گریه اهلی را سر آمد عمر و آن مسکین
    ز خوناب جگر چشمش هنوز آلوده امانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha