کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر چه ساقی جان می نهاد در دستت
    حقیقتی دگرست این که می کند مستت
    پی نظاره خود جام جم تو را دادند
    تو خود نگاه نکردی که چیست در دستت
    تو آن گلی که چو من صدهزار سوخته را
    بباد دادی و بر دل غبار ننشست
    دلا به چشم تو صدخار اگر شکست آن گل
    همین بس است که در چشم غیر نشکستت
    تورا به چرخ بلند آفتاب خواند از مهر
    چو سایه خاک نشین کرد همت پستت
    خمار هجر بود با می وصال بترس
    طمع مدار که در وصل دل ز غم رستت
    چو صید کشته مجو خونبها از او اهلی
    بس است این که به فتراک خویش بر بستت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha