کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مژده گل چه میدهی عاشق مستمند را
    داغ دل است هر گلی مرغ اسیر بند را
    دود درون من ترا دفع گزند بس بود
    جان کسی چه میکنی دود دل سپند را
    چند ز بهر سوزمن گرم چو برق بگذری
    سوختم آخر ای پسر تند مران سمند را
    مست نه ای، چه می چمد قد خوش تو گویا
    جلوه ناز میدهی سرو قد بلند را
    تا بتو لاف زد پری کس نگهش نمی کند
    دید بلی نمی توان مردم خودپسند را
    صید توام مرا کشد غیرت زلف پر خمت
    کز پی صید دیگران حلقه کنی کمند را
    غم نخوری زسوز من گر چو سپند سوزیم
    زانکه زسوختن کجا چاره بود سپند را
    فایده یی نمیدهد گفتن درد دل به خلق
    هم تو دوا کنی مگر اهلی دردمند را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha