کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز دل خیال میانش بدر نمی آید
    ز لفظ معنی پیچیده بر نمی آید
    نظر ز عارض او برنمی توانم داشت
    بهشت اگر چه مرا در نظرنمی آید
    پیام لطف تو با عاشق اختیاری نیست
    گرفتگی ز نسیم سحر نمی آید
    به باددستی طوفان چه می کند لنگر
    شکیب با دل خودکام برنمی آید
    شرر به آتش سوزنده بازگشت نمود
    حضور خاطر ما از سفر نمی آید
    ز آبگینه او بر دلم غباری نیست
    که عاشقی ز پریشان نظر نمی آید
    سبوی باده دل تنگ در جهان نگذاشت
    ز دست بسته مگو کار برنمی آید
    دلم دونیم شد از دیدنش که می گوید
    که کار تیغ ز موی کمر نمی آید
    چرا ز بیم کنار از کنار می گذری
    ترا که موی میان در نظر نمی آید
    ازین چه سود که دریاست در گره او را
    چو دفع تشنه لبی از گهر نمی آید
    ز شرم خنده او استخوان صبح گداخت
    شکر به حسن گلوسوز برنمی آید
    که بر چراغ دل من زد آستین صائب
    که بوی سوختگی از جگر نمی آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha