کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از شراب ارغوانی چهره را گلرنگ ساز
    بر نسیم از جوش گل جای نفس راتنگ ساز
    می رسد روزی که بر بالینت آید آفتاب
    همچو شبنم سعی کن آیینه را بی زنگ ساز
    از تماشای تو دلهای اسیران آب شد
    بعد ازین آیینه خود از دل چون سنگ ساز
    چون میسرنیست قانون فلک را گوشمال
    این نوای تلخ را از پنبه سیر آهنگ ساز
    پاکدامانی میسر نیست بی خون جگر
    تا به بیرنگی رسی یک چند با نیرنگ ساز
    یوسف از زندان قدم بر مسند عزت گذاشت
    چند روزی مصلحت رابا جهان تنگ ساز
    گر نداری ظرف خون خوردن درین بستان چو گل
    زین شراب لعل دست و دامنی گلرنگ ساز
    تا چو شبنم از دامان گلها برخوری
    گریه خود را درین بستانسرا بیرنگ ساز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha