کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکه درمد نظر نازک میانی نیستش
    دربساط زندگانی نیم جانی نیستش
    خون گل در باغ بی دیوار می باشد هدر
    وای بر حسنی که بر سر دیده بانی نیستش
    برگ برگ این گلستانرا سراسر دیده ام
    چون گل رعنا بهار بی خزانی نیستش
    هرکه را از بیقراری نبض جان آسوده است
    در ریاض زندگی آب روانی نیستش
    جان عاشق هیچ جایک دم نمیگیرد قرار
    می توان دانست کاینجا آشیانی نیستش
    چون نمکدان در نمک پاشی است سر تا پا دهان
    آن که وقت بوسه دادنها دهانی نیستش
    هر که را چون صبح موی سر ز پیری شد سفید
    می شود بیدار اگر خواب گرانی نیستش
    خلق را بی حفظ حق نگشاید از هم هیچ کار
    گله از گرگ است چون بر سر شبانی نیستش
    گرمی هنگامه فکرش دو روزی بیش نیست
    در سخن هر کس طرف آتش زبانی نیستش
    می شود چون مرغ یک بال از پرافشانی ملول
    در طریق فکر هر کس همعنانی نیستش
    آن که دولت در رکاب سایه او میرود
    چون هما از خوان قسمت استخوانی نیستش
    بر فقیران محنت پیری نباشد نا گوار
    کی غم دندان خورد آن کس که نانی نیستش ؟
    گرچه آن آیینه رو دارد نواسنجان بسی
    همچو صائب طوطی شیرین زبانی نیستش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha