کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش
    پری در شیشه دارد از تذروان سروبالایش
    زبان العطش گویی است هرمژگان آن ظالم
    به خون عاشقان تشنه است ازبس چشم شهلایش
    ز مژگان قدسیان را رخنه ها افکند درایمان
    ز دل روی زمین شد پاک از زلف زمین سایش
    فلک پیمانه پرمی شود ازگردش چشمش
    زمین برسرکشد مینای می از سرو بالایش
    که حد دارد ز طومار شکایت مهربردارد؟
    که می پیچد عنان سیل رامژگان گیرایش
    لبش هرچند درظاهر نمی گردد جدا از هم
    سخن چون خامه ریزد از به هم پیوشته لبهایش
    گریبان چاک چون محراب می آرد برون صائب
    ز مسجد زاهدان خشک راذوق تماشایش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha