کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سهی سروی که من دارم نظر بر قد رعنایش
    دو عالم چون دو زلف عنبرین افتاده درپایش
    خمار و خواب وبیماری و شوخی وسیه مستی
    ز یک پیمانه می نوشند می درچشم شهلایش
    سخن چندان که می ریزد زچشم اوبه آسانی
    به دشواری برون می آید ازلعل شکرخایش
    اگر چه سرو دارد در بغل منشور رعنایی
    به جای قد خجالت می کشد ازنخل بالایش
    به دامان قیامت میکشد دوران حسن او
    که خوبی را رهایی نیست ازمژگان گیرایش
    ز بار دل به لرزیدن صنوبر راسبک سازد
    اگر در بوستان در جلوه آید سرو بالایش
    ازان آن سرو سیمین درنظرها سبز می آید
    که پیچیده است دود آه عاشق برسراپایش
    به آن زندگی چون نسبت جانان کنم صائب
    که سیری هست ازجان، نیست سیری ازتماشایش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha