صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۶۴: سهی سروی که من دارم نظر بر قد رعنایش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سهی سروی که من دارم نظر بر قد رعنایش دو عالم چون دو زلف عنبرین افتاده درپایش خمار و خواب وبیماری و شوخی وسیه مستی ز یک پیمانه می نوشند می درچشم شهلایش سخن چندان که می ریزد زچشم اوبه آسانی به دشواری برون می آید ازلعل شکرخایش اگر چه سرو دارد در بغل منشور رعنایی به جای قد خجالت می کشد ازنخل بالایش به دامان قیامت میکشد دوران حسن او که خوبی را رهایی نیست ازمژگان گیرایش ز بار دل به لرزیدن صنوبر راسبک سازد اگر در بوستان در جلوه آید سرو بالایش ازان آن سرو سیمین درنظرها سبز می آید که پیچیده است دود آه عاشق برسراپایش به آن زندگی چون نسبت جانان کنم صائب که سیری هست ازجان، نیست سیری ازتماشایش صائب تبریزی