کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کرد بیهوش مرا نعره مستانه خویش
    خواب من گشت گرانسنگ ز افسانه خویش
    بحر و کان را کف افسوس کند بی برگی
    گر به بازار برم گوهر یکدانه خویش
    از شبیخون نسیم سحر ایمن می بود
    شمع می کرد اگر رحم به پروانه خویش
    وقت آن خوش که درین دایره همچون پرگار
    ازسویدای دل خویش کند دانه خویش
    عمر چون باد به تعجیل ازان می گذرد
    که تو غافل کنی از کاه جدا دانه خویش
    باعث غفلت من شد سخن من صائب
    خواب من گشت گرانسنگ ز افسانه خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha