صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۶۱: ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش پری در شیشه دارد از تذروان سروبالایش زبان العطش گویی است هرمژگان آن ظالم به خون عاشقان تشنه است ازبس چشم شهلایش ز مژگان قدسیان را رخنه ها افکند درایمان ز دل روی زمین شد پاک از زلف زمین سایش فلک پیمانه پرمی شود ازگردش چشمش زمین برسرکشد مینای می از سرو بالایش که حد دارد ز طومار شکایت مهربردارد؟ که می پیچد عنان سیل رامژگان گیرایش لبش هرچند درظاهر نمی گردد جدا از هم سخن چون خامه ریزد از به هم پیوشته لبهایش گریبان چاک چون محراب می آرد برون صائب ز مسجد زاهدان خشک راذوق تماشایش صائب تبریزی