کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چگونه جان برد صید از کمین چشم فتانش؟
    که گیراتر بود از خون ناحق تیغ مژگانش
    ز فیض عشق بر خورشید رخساری نظر دارم
    که می ساید به ابر از بس بلندی تیغ مژگانش
    اگر شمع سهیل از آفت صرصر فرو میرد
    توان روشن نمود از پرتو سیب ز نخدانش
    پی تسکین خاطرآرزویی می کنم رنگین
    وگرنه من کیم تا باشم زخیل شهیدانش؟
    سری شایسته سرگشتگی زلفش نمی یابد
    ازان رو بر هوا مانده است دایم دست و چوگانش
    چو مغز پسته در شکر شود گم حنظل گردون
    تبسم ریزچون گردد دهان شکر افشانش
    گذارد بند بر پا آسمان را کوه تمکینش
    قیامت را به رفتار آورد سر و خرامانش
    دل خود می خوردموری اگر مهمان او گردد
    مخور صائب فریب آسمان و خوان احسانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha