کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شراب لعل می سازد عرق راروی گلگونش
    قدح لبریز برمی گردد ازلبهای میگونش
    ز طوق خویش سازد حلقه نام سرو راقمری
    درآن گلشن که گردد جلوه گر شمشاد موزونش
    غبارش لاله گون خیزد، نسیمش گلفشان باشد
    به هر خاکی که افتد پرتو رخسار گلگونش
    قدح را شوق آن لب شهپر پرواز می بخشد
    به ساقی احتیاجی نیست در بزم همایونش
    چه پروا دارد از سنگ ملامت دشت پیمایی
    که از پیشانی واکرده باشد بر مجنونش
    اگر شیرین ز ناز و سرکشی آتش عنان گردد
    کند فرهاد راممنون به عذر لنگ، گلگونش
    چه لازم دورکردن از حریم خود سپندی را
    که بی آرامی دل می برد از بزم بیرونش
    مرا رعنا غزالی می کشد درخاک و خون صائب
    که جای گرد، مجنون خیزد از دامان هامونش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha