کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می کند برتن گرانی سرچو می افتد ز جوش
    چون سبوخالی شد ازمی بار می گرددبه دوش
    صحبت اشراق راتیغ زبان درکار نیست
    صبح چون گردید روشن شمع می گردد خموش
    می شود دست نوازش باعث آرام دل
    خشت اگر مانع تواند شد خم می را ز جوش
    در سخن لب جلوه زخم نمایان می کند
    می شود تیغ دودم هرگاه می گردد خموش
    صبح آگاهی شود گفتم مراموی سفید
    پرده دیگر فزون شد برگرانیهای گوش
    بازی جنت مخور، کز بهر عبرت بس بود
    آنچه آدم دید ازان گندم نمای جو فروش
    شورش عشق است درفرهاد از مجنون زیاد
    سیل در کهسار صائب بیشتر دارد خروش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha