کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکارانداز صیادی که من هستم نظر بازش
    ز گیرایی نریزد خون صید از چنگل بازش
    به صد بی تابی یوسف ز خلوت می دود بیرون
    اگر در خانه آیینه گردد عکس دمسازش
    ز راه آب چون دزدان رودسرو چمن بیرون
    به هر گلشن که گردد جلوه گر سرو سرافرازش
    خدا از آفت نزدیکی این ره را نگه دارد
    که من کیفیت انجام می یابم ز آغازش
    مشو نومید از لطفش به خواری ها که پرتو را
    به خاک ار افکند خورشید،با خود می برد بازش
    اگر صد بار برخیزد، همان بر خاک بنشیند
    به بال دیگران هرکس بود چون تیر پروازش
    مگر مژگان گیرایش عنان داری کند، ورنه
    نگه می لغزد از رخساره آیینه پردازش
    سر سودا ندارد بی نیازیهای او صائب
    وگرنه می فروشم من دو عالم رابه یک نازش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha