صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۰۲: می کند برتن گرانی سرچو می افتد ز جوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کند برتن گرانی سرچو می افتد ز جوش چون سبوخالی شد ازمی بار می گرددبه دوش صحبت اشراق راتیغ زبان درکار نیست صبح چون گردید روشن شمع می گردد خموش می شود دست نوازش باعث آرام دل خشت اگر مانع تواند شد خم می را ز جوش در سخن لب جلوه زخم نمایان می کند می شود تیغ دودم هرگاه می گردد خموش صبح آگاهی شود گفتم مراموی سفید پرده دیگر فزون شد برگرانیهای گوش بازی جنت مخور، کز بهر عبرت بس بود آنچه آدم دید ازان گندم نمای جو فروش شورش عشق است درفرهاد از مجنون زیاد سیل در کهسار صائب بیشتر دارد خروش صائب تبریزی