کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز سوز سینه پروانه من آب شد آتش
    زسیر و دور من سرگشته چون گرداب شد آتش
    به داغ ازروی آتشناک او خوش می کنم دل را
    شرر تسبیح باشد هرکه را محراب شد آتش
    ز بس خون گریه کرد از رشک روی آتشین او
    چو رنگ لعل پنهان در دل خوناب شد آتش
    ز برق می کف خاکستری شد زهد خشک من
    کتان بیجگر را پرتو مهتاب شد آتش
    اگر چه بود از روشن روانی شمع محفلها
    ز آب دیده من گوهر نایاب شد آتش
    من عاجز عنان عمر مستعجل چسان گیرم
    که از بس گرمی رفتار،این سیلاب شد آتش
    ز فیض کیمیای عشق آتش آب می گردد
    گوارا بر سمندر چون شراب ناب شدآتش
    به همواری توان مغلوب کردن خصم سرکش را
    که با چندین زبان، خامش به مشتی آب شد آتش
    گر از اسباب افزود آب روی دیگران صائب
    دل آزاده را جمعیت اسباب شد آتش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha