صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۲۴: ز سوز سینه پروانه من آب شد آتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز سوز سینه پروانه من آب شد آتش زسیر و دور من سرگشته چون گرداب شد آتش به داغ ازروی آتشناک او خوش می کنم دل را شرر تسبیح باشد هرکه را محراب شد آتش ز بس خون گریه کرد از رشک روی آتشین او چو رنگ لعل پنهان در دل خوناب شد آتش ز برق می کف خاکستری شد زهد خشک من کتان بیجگر را پرتو مهتاب شد آتش اگر چه بود از روشن روانی شمع محفلها ز آب دیده من گوهر نایاب شد آتش من عاجز عنان عمر مستعجل چسان گیرم که از بس گرمی رفتار،این سیلاب شد آتش ز فیض کیمیای عشق آتش آب می گردد گوارا بر سمندر چون شراب ناب شدآتش به همواری توان مغلوب کردن خصم سرکش را که با چندین زبان، خامش به مشتی آب شد آتش گر از اسباب افزود آب روی دیگران صائب دل آزاده را جمعیت اسباب شد آتش صائب تبریزی