کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه سازد صنعت مشاطه با حسن خدادادش ؟
    ز طوق قمریان خلخال دارد سرو آزادش
    نمی دانم ز خونریز کدامین صید می آید
    که می پیچد به خود چون زلف جوهر تیغ فولادش
    زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
    چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
    گرانی می کند بر خاطرش یادم،نمی دانم
    که بااین ناتوانی چون توانم رفت ازیادش
    ندارد بلبل ما طاقت ناکامی غربت
    مگر رحمی کنند و با قفس سازند آزادش
    نه لاله است این که دارد تربت فرهاد را دربر
    که با این گوش سنگین خون چکاند از سنگ فریادش
    اگر صائب مقیم گلشن فردوس خواهدشد
    نخواهد رفت از خاطر هوای سیر بغدادش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha