کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خیره می سازد نظر را در قبا سیمین برش
    می نماید در صدف خود رافروغ گوهرش
    با وجود خط عذارش ساده می آید به چشم
    در صفا مستور چون آیینه باشد جوهرش
    خنده می گردد تبسم، لفظ معنی می شود
    تا برون می آیداز تنگ لب چون شکرش
    سرخ می دارد به سیلی روی ماه مصر را
    کوته اندیشی که ریزد برگ گل دربسترش
    می کند پروانه را خامش ز حرف خونبها
    سرمه دنباله دار شمع ازخاکسترش
    هرکه از همصحبتان دارد می گلگون دریغ
    میشود چون لاله خون مرده، میدر ساغرش
    کشتی هرکس درین دریای پرشورش فتاد
    نیست فرقی درمیان بادبان و لنگرش
    ازخط تسلیم هرکس می کند گردنکشی
    گوی چوگان حوادث می کند دوران سرش
    دل بود درسینه اش دایم به مو آویخته
    هرکه از تار نفس شیرازه دارد دفترش
    هر سبک مغزی که اینجا گردن افرازی کند
    در قیامت ازگریبان برنمی آید سرش
    در گلستان بی پرو بالی است صائب برگ عیش
    وای برمرغی که ریزد در قفس بال و پرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha