کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به اختیار ز نزهت سرای جان برخیز
    گران نگشته ازین خاک آستان برخیز
    گره مشو به دل خاک تیره چون قارون
    چوعیسی از سر این تیره خاکدان برخیز
    چو تخم اشک ممان از فسردگی در خاک
    چو آه گرم شو از سینه جهان برخیز
    اجل نیامده جان را به طاق نسیان نه
    روان نگشته قضا از سر روان برخیز
    دمادم است که در خرمن تو افتاده است
    ز زیر تیغ شرربار کهکشان برخیز
    ز گریه دل شب، روی شمع نورانی است
    تو نیز شب به دو چشم شررفشان برخیز
    مده ز دست گریبان غنچه خسبی را
    گل صباح، گل از بستر گران برخیز
    تلاش عالم بالای خاکساری کن
    به صدر اگر بنشینی، ز آستان برخیز
    نفس شمرده زدن صبح را جوان دارد
    توهم شمرده نفس خرج کن، جوان برخیز
    پل شکسته به سیلاب برنمی آید
    ز راه اشک من ای طاق کهکشان برخیز
    محک چه صرفه برد از زر تمام عیار؟
    ز پیش راه من ای سنگ امتحان برخیز
    منه به دوش عصا بار ناتوانی خویش
    شراب کهنه به دست آور و جوان برخیز
    زبان طرز نظیری است صائب این مصرع
    که پیش ازان که نگردیده ای گران برخیز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha