کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گوهر کامل عیاران چشم نمناک است و بس
    تحفه روشندلان آیینه پاک است و بس
    هرگروهی قبله ای دارند ارباب نیاز
    قبله حاجت روای ما دل چاک است و بس
    شیر و شکر از عداوت خون هم را می خورند
    سازگاری در میان برق و خاشاک است و بس
    خرمن بی حاصلان پهلو به گردون می زند
    در شکست خوشه ما برق چالاک است و بس
    صبح را زخم نمایان مشرق خورشید شد
    روزنی گر دارد این غمخانه فتراک است و بس
    ذره تا خورشید از جام طلب سرگشته اند
    نه همین سرگشتگی مخصوص افلاک است و بس
    کاسه لیسان فروغ مه گروه دیگرند
    ماهتاب کلبه مانور ادراک است و بس
    گریه اطفال آرد خون مادر را به جوش
    بحر رحمت را نظر بر چشم نمناک است و بس
    ذوق مستی از حضور خسروی بالاترست
    دولت بال همادر سایه تاک است و بس
    از نکورویان به دیداری قناعت کرده است
    دامن آیینه از گرد هوس پاک است و بس
    دست حاتم هم بساط جود را طی کرده است
    نه همین قارون ز خست در ته خاک است و بس
    مشکلی چون رو دهد سردرگریبان می برند
    فتح باب اهل دل از سینه چاک است و بس
    تا به کی غربال خواهی کرد روی خاک را؟
    گوهر آسودگی در سینه خاک است و بس
    بی شعوران از شراب کامرانی سرخوشند
    زهر در پیمانه ارباب ادراک است و بس
    نیستی از ورطه هستی خلاصت میکند
    صندل این دردسر در قبضه خاک است و بس
    صائب ارباب هوس در عهد او آسوده اند
    غمزه اش در کشتن عشاق بیباک است و بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha