کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چهره زرین چو باشد مخزن زر گومباش
    هست چون سد رمق سد سکندر گو مباش
    ازخشن پوشی چه پروا عارف دل زنده را؟
    پشت این آیینه روشن گهر زر گومباش
    در گلستان بی پر و بالی است تشریف وصال
    بلبلان را قوت پرواز در پرگو مباش
    با دل روشن چراغ روز باشد آفتاب
    دربساط آسمان خورشید انورگو مباش
    ساده لوحی خار پیراهن شمارد نقش را
    خانه آیینه روشن مصور گو مباش
    همت عالی است مستغنی ازین دنیای پوچ
    بیضه عنقا هما رادر ته پرگو مباش
    از گل ابری چه شوکت می فزاید بحر را
    دل چو شد از عشق پرخون دیده تر گو مباش
    غنچه خسبان راچو هست از کاسه زانو شراب
    باده گلرنگ در مینا و ساغر گو مباش
    چون خودآرایان دنیا خرج چشم بد شوند
    جامه و دستار مارا برسر و برگو مباش
    من که صائب لعل سازم سنگ را ازخون دل
    در زمین چون تنگ چشمان گنج گوهر گو مباش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha