صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۸۲۸: گوهر کامل عیاران چشم نمناک است وبس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوهر کامل عیاران چشم نمناک است و بس تحفه روشندلان آیینه پاک است و بس هرگروهی قبله ای دارند ارباب نیاز قبله حاجت روای ما دل چاک است و بس شیر و شکر از عداوت خون هم را می خورند سازگاری در میان برق و خاشاک است و بس خرمن بی حاصلان پهلو به گردون می زند در شکست خوشه ما برق چالاک است و بس صبح را زخم نمایان مشرق خورشید شد روزنی گر دارد این غمخانه فتراک است و بس ذره تا خورشید از جام طلب سرگشته اند نه همین سرگشتگی مخصوص افلاک است و بس کاسه لیسان فروغ مه گروه دیگرند ماهتاب کلبه مانور ادراک است و بس گریه اطفال آرد خون مادر را به جوش بحر رحمت را نظر بر چشم نمناک است و بس ذوق مستی از حضور خسروی بالاترست دولت بال همادر سایه تاک است و بس از نکورویان به دیداری قناعت کرده است دامن آیینه از گرد هوس پاک است و بس دست حاتم هم بساط جود را طی کرده است نه همین قارون ز خست در ته خاک است و بس مشکلی چون رو دهد سردرگریبان می برند فتح باب اهل دل از سینه چاک است و بس تا به کی غربال خواهی کرد روی خاک را؟ گوهر آسودگی در سینه خاک است و بس بی شعوران از شراب کامرانی سرخوشند زهر در پیمانه ارباب ادراک است و بس نیستی از ورطه هستی خلاصت میکند صندل این دردسر در قبضه خاک است و بس صائب ارباب هوس در عهد او آسوده اند غمزه اش در کشتن عشاق بیباک است و بس صائب تبریزی