کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان چهره خط قیامتی انگیخته است باز
    رنگی برای بردن دل ریخته است باز
    بس ملک دل که زیر نگین آورد ترا
    زین لشکری که خط تو انگیخته است باز
    هر چند خط صلای خزان داد در چمن
    برگ نشاط بر سر هر ریخته است باز
    زان لب هنوز می شکند یک جهان خمار
    زان زلف خوشه های دل آمیخته است باز
    دارد سر خرابی دلهای خونچکان
    مشکی لبش به باده برآمیخته است باز
    از رفت و روی آه محال است کم شود
    مشکی که بر دلم خط او بیخته است باز
    هر فتنه ای که در شکن زلف جای داشت
    در گوشه های چشم تو بگریخته است باز
    هر چند خط به حسن تو آورده است زور
    پیوند دل ز موی تو نگسیخته است باز
    گر شد شکسته زلف تو، هرمو ز خط سبز
    در دست حسن خنجر آهیخته است باز
    صائب ز وصف خط و رخ او درین غزل
    ایمان و کفر را به هم آمیخته است باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha