کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درد پیری را جوانی می کند درمان و بس
    آه کاین درمان نباشد در دکان هیچ کس
    در بیابان طلب چون گردباد از ضعف تن
    گرد می خیزد زمن تا راست می سازم نفس
    از فغان و ناله خود دربیابان طلب
    حاصلی غیر از غبار دل ندارم چون جرس
    عندلیب دوربینی کز خزان داردخبر
    دربهاران بر نمی آرد سر از کنج قفس
    حرص رابسیاری نعمت نسازد سیر چشم
    می زند درشکرستان دست خود بر سر مگس
    دل چو روشن شد کند کوتاه دست نفس را
    پرتو مهتاب با دزدان کند کار عسس
    تازه رو را درنظرها اعتبار دیگرست
    صرف می گردد به عزت میوه های پیشرس
    حرص از آب و علف سیری نمی داند که چیست
    اشتهای شعله را هرگز نسوزد خارو خس
    نفس چون مطلق عنان گردید طغیان می کند
    این سگ دیوانه راکوتاه کن صائب مرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha