کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز
    چون بماند ازروانی، زود گردد آب سبز
    آب بی یاران مخور کز خجلت تنها خوری
    خضر نتواند شدن درحلقه احباب سبز
    گوشوار از شرم آن صبح بنا گوش آب شد
    شمع نتواند شد از خجلت درین مهتاب سبز
    نیست امید رهایی زین سپهر آبگون
    کشتی ما می شود آخر درین گرداب سبز
    شست از دل آرزوی عمر جاویدان مرا
    تاشد از استادگی درجوی خضر این آب سبز
    هر قدر کز دیده افشاندم سرشک لاله گون
    تخم مهر من نشد در سینه احباب سبز
    پیش او طاعت ندارد آبرویی، ورنه شد
    از سرشکم دانه تسبیح در محراب سبز
    ازدم سرد خزان صائب نگردد زرد رو
    بخت هر کس شد چو مینا از شراب ناب سبز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha