صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۷۶۰: شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز چون بماند ازروانی، زود گردد آب سبز آب بی یاران مخور کز خجلت تنها خوری خضر نتواند شدن درحلقه احباب سبز گوشوار از شرم آن صبح بنا گوش آب شد شمع نتواند شد از خجلت درین مهتاب سبز نیست امید رهایی زین سپهر آبگون کشتی ما می شود آخر درین گرداب سبز شست از دل آرزوی عمر جاویدان مرا تاشد از استادگی درجوی خضر این آب سبز هر قدر کز دیده افشاندم سرشک لاله گون تخم مهر من نشد در سینه احباب سبز پیش او طاعت ندارد آبرویی، ورنه شد از سرشکم دانه تسبیح در محراب سبز ازدم سرد خزان صائب نگردد زرد رو بخت هر کس شد چو مینا از شراب ناب سبز صائب تبریزی