کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر چه دردلم از ترکش است افزون تیر
    همان به شست تو خمیازه می کشم چون تیر
    به بال عاریه دارم طمع ز ساده دلی
    که از سپهر مقوس برون جهم چون تیر
    کند جلای وطن سرخ روی مردان را
    که در کمان نکند روی خویش گلگون تیر
    نمی شود دو جهان سنگ ره خداجو را
    کز این دو خانه به یکبار می جهد چون تیر
    مکن به حرف بزرگان زبان طعن دراز
    ز عقل نیست فکندن به سوی گردون تیر
    به لب ز سینه به تدریج می رسد آهم
    به یک نفس نکند قطع بر مجنون تیر
    چو سود آه ندامت چو فوت شد فرصت؟
    به صید کشته، زترکش میار بیرون تیر
    به خاک و خون سفرش منتهی شود صائب
    به بال عاریه هر کس سفر کند چون تیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha