کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از دشت به حی مردم دیوانه نسازند
    با گور بسازند وبه کاشانه نسازند
    این قوم سخنساز که هستند درین دور
    سخت است سخن از لب پیمانه نسازند
    حرفی نتوان زد که به صد رنگ نگویند
    خوابی نتوان گفت که افسانه نسازند
    بادرد سر شکوه عشاق چه سازد
    از صندل اگر زلف ترا شانه نسازند
    آن قوم که از برق بلرزند به خرمن
    قفل دهن مور چرا دانه نسازند
    چون کعبه مبادا که سیه پوش برآید
    برطالع من به که صنمخانه نسازند
    صائب عجبی نیست که این مردم بیدرد
    از بهر سمندر ز شرر دانه نسازند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha