کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به نادانی کند اقرارهرکس هست داناتر
    زحیرت پرده خواب است هر چشمی که بیناتر
    نهفتم دردل صد پاره رازعشق ازین غافل
    که بوی گل زبرگ گل شود صد پرده رسواتر
    به پیری گفتم ازدامان دنیا دست بردارم
    ندانستم که درخشکی شود این خار گیراتر
    زسنگینی شودکم لنگر تمکین فلاخن را
    دل دیوانه از بند گران گرددسبکپاتر
    مکن فکر اقامت درجهان گربینشی داری
    که از ریگ روان کوه است اینجا دشت پیماتر
    رعونت از شکست آرزو شد نفس راافزون
    که سازد آتش افسرده را خاشاک رعناتر
    یکی صد شد زحرف تلخ،شور آن لب میگون
    که از تلخی می گلرنگ می گردد گواراتر
    ریاض حسن او آب وهوای سرکشی دارد
    که باشد سبزه خوابیده اش از سرو رعناتر
    نبندد حجت ناطق زبان منکران ،ورنه
    زعیسی روی شرم آلود مریم بود گویاتر
    سفیدیهای مو غماز گردد رو سیاهی را
    که باشد در میان شیر خالص موی رسواتر
    زبال افشانی پروانه روشن می شود صائب
    که عاشق درفراق از وصل می باشد شکیباتر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha