کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چین پیشانی ما شد مه عید آخر کار
    آن چه می جست دل غمزده، دید آخر کار
    بی نسیم سحری غنچه ما خندان شد
    قفل از پره خود ساخت کلید آخر کار
    ماه عیدی که ز آفاق طلب می کردیم
    از غبار دل ما گشت پدید آخر کار
    دانه سوخته ماز عرق ریزی سعی
    چون شرر از جگر سنگ دمید آخر کار
    آب شد گر چه دل شبنم ما از گردش
    اینقدر شد که به خورشید رسید آخر کار
    ورق دیده یعقوب همین مضمون است
    که شود صبح طرب چشم سفید آخر کار
    گر چه از چهره گل شبنم ما دور افتاد
    به لب تشنه خورشید رسید آخرکار
    کاش در جوش گل از خاک مرا بر می داشت
    پرو بالی که به فریاد رسیدآخرکار
    ثمر تلخی ایام تهیدستی بود
    ازنبات آنچه چشاندند به بید آخرکار
    از وصال رخ او کامرواشد صائب
    انتقام خود از ایام کشید آخرکار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha