کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صفای یار به دیدن نمی شود آخر
    گلی است این که به چیدن نمی شود آخر
    شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
    به گفتن و به شنید ن نمی شود آخر
    فغان که سیب زنخدان یار راآبی است
    که چون گهر به چکیدن نمی شود آخر
    چرا لبت به جگر تشنگان نمی جوشد؟
    عقیق چون به مکیدن نمی شود آخر
    مگر به لطف خموشم کنی، وگر نه چو شمع
    زبان من به بریدن نمی شود آخر
    فلک زگردش خود ماندگی نمی داند
    جنون من به دویدن نمی شود آخر
    به آستین نتوان پاک کرد چشم مرا
    گلاب من به کشیدن نمی شود آخر
    چه سود ازین که به دریا رسید سیلابم ؟
    چو شوق من به رسیدن نمی شود آخر
    چنان گزیده زوضع جهان شدم صائب
    که وحشتم به رمیدن نمی شود آخر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha