کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی ز خواریهای غربت می کند پرواگهر؟
    دایه از گردیتیمی داشت در دریا گهر
    خاکساری قسمت صاحبدلان امروز نیست
    در صدف گرد یتیمی داشت برسیماگهر
    جوهر ذاتی به نور عاریت محتاج نیست
    درشب تار از فروغ خود شود پیدا گهر
    ماه کنعان رابرابر می کند باسیم قلب
    درترازو آن که می سنجد سخن راباگهر
    از تجردپایه روشندلان گرددبلند
    جای بر سر می دهندش چون شود یکتاگهر
    روزی روشندلان از عالم بالابود
    آب از دریا نمی گیرد ز استغنا گهر
    زیر پای خود نبیند همت سرشار من
    گر مرا ریزند چون دریا به زیر پاگهر
    بی سخن کش هم سخن می آید از دل بر زبان
    گر به پای خویش بیرون آید از دریاگهر
    نیست ممکن از روانی اشگ رامانع شدن
    دارد از بی دست وپایی در گره صد پا گهر
    ماه کنعان از غریبی شدعزیز روزگار
    پای می پیچد به دامان صدف بیجاگهر
    می کند از ساده لوحیها همان یادوطن
    گر چه درخاک غریبی می شود بیناگهر
    خاکساری کم نسازد صائب آب روی مرد
    از بهای خود نمی افتد به زیر پا گهر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha