صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۳۴: کی ز خواریهای غربت می کند پرواگهر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی ز خواریهای غربت می کند پرواگهر؟ دایه از گردیتیمی داشت در دریا گهر خاکساری قسمت صاحبدلان امروز نیست در صدف گرد یتیمی داشت برسیماگهر جوهر ذاتی به نور عاریت محتاج نیست درشب تار از فروغ خود شود پیدا گهر ماه کنعان رابرابر می کند باسیم قلب درترازو آن که می سنجد سخن راباگهر از تجردپایه روشندلان گرددبلند جای بر سر می دهندش چون شود یکتاگهر روزی روشندلان از عالم بالابود آب از دریا نمی گیرد ز استغنا گهر زیر پای خود نبیند همت سرشار من گر مرا ریزند چون دریا به زیر پاگهر بی سخن کش هم سخن می آید از دل بر زبان گر به پای خویش بیرون آید از دریاگهر نیست ممکن از روانی اشگ رامانع شدن دارد از بی دست وپایی در گره صد پا گهر ماه کنعان از غریبی شدعزیز روزگار پای می پیچد به دامان صدف بیجاگهر می کند از ساده لوحیها همان یادوطن گر چه درخاک غریبی می شود بیناگهر خاکساری کم نسازد صائب آب روی مرد از بهای خود نمی افتد به زیر پا گهر صائب تبریزی